بهترین کتابهای ایران و جهان



معرفی کوتاه:

رمان کیمیاگر (به پرتغالی: O Alquimista) (به انگلیسی: The Alchemist) اثر پائولو کوئلیو، نویسنده مشهور برزیلی، از رمان‌های بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور دنیا انتشار و به بیش از ۵۲ زبان ترجمه شده‌است.

 

خلاصه داستان:

این رمان دربارهٔ چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که در رؤیای خود، محل گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر مشاهده می‌کند و به قصد تحقق بخشیدن به این رؤیای صادقه که آن را افسانهٔ شخصی خود می‌خواند، موطنش، آندلس را رها می‌کند و رهسپار صحرای آفریقا می‌شود. در این سفر پرخطر، با مردی که خود را ملک صدق، پادشاه سالم می‌داند و نیز یک کیمیاگر آشنا می‌شود و دل به فاطمه، دختر صحرا می‌دهد. همهٔ این افراد، سانتیاگو را در مسیر جستجویش هدایت می‌کنند. دست آخر سانتیاگو پس از تحمل سال‌ها سفری طاقت فرسا، گنج را نه در فرسنگ‌ها آن‌سوتر، بلکه در همان آغل گوسفندانش در سرزمین خود می‌یابد؛ گنجی بزرگتر که آن را تنها می‌توان در درون جست!


شازده کوچولو

شازده کوچولو یا شهریار کوچولو یا شاهزاده کوچولو (به فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است که نخستین بار در سپتامبر سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شد.

این کتاب به بیش از ۳۰۰ زبان و گویش ترجمه شده و با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ محسوب می‌شود. کتاب شازده کوچولو «خوانده شده‌ترین» و «ترجمه شده‌ترین» کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده‌است. از این کتاب به‌طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش می‌رسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد.

در این داستان سنت اگزوپری به شیوه‌ای سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی می‌پردازد. طی این داستان سنت اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سؤالات بسیاری از آدم‌ها و کارهایشان است.

به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد این رمان شیرین، در ماه مارس ۲۰۱۳ نسخه‌های جدیدی از آن منتشر شد: یک نسخه با جلد مقوایی برای نوجوانان، دیگری به همراه سی دی کتاب گویای شازده کوچولو با صدای ویگو مورتنسن، هنرپیشه فیلم «ارباب حلقه‌ها» و نسخه‌ای مصور به همراه نقاشی‌های ژوان سفار.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


مزرعه حیوانات (به انگلیسی: Animal Farm) که در ایران به نام قلعه حیوانات نیز شناخته شده‌است، رمانی پادآرمان‌شهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جرج اورول و یکی از نمونه های ادبیات رمزی است. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمان‌گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه‌اش فراری می‌دهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به‌دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک‌ها به‌دست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره‌کشی از حیوانات مزرعه می‌پردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب می‌کنند.

اورول به‌عنوان یک سوسیال-دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با ت‌های دولت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازی‌های خشونت‌آمیز دوران ژوزف استالین -که با نام پاکسازی بزرگ شناخته می‌شود- خشمگین بود. وی با نگارش این رُمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده‌است.

در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضدّ نظام سرمایه‌داری است.

اورول در متن این کتاب، بارها از عنوان رفیق که بسیاری از گروه‌های چپ‌گرا برای یاد کردن از هم‌فکران ی خود استفاده می‌کنند، بهره برده که اشاره مستقیمی به نوع حکومت برخاسته از گرایش به جناح چپ دارد.

 

خلاصه داستان

داستان با توصیف شبی شروع می‌شود که خوکی به نام میجِر پیر (به انگلیسی: Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن می‌گوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت می‌کند. وی سپس یک سرود قدیمی به نام جانوران انگلستان را به آنان یاد می‌دهد که بعداً به سرودی انقلابی در بین حیوانات مزرعه تبدیل می‌شود. پس از چندی حیوانات در پی شورشی مالک مزرعه به نام آقای جونز را از مزرعه بیرون کرده و خود اداره آن را به دست می‌گیرند. پس از این انقلاب حیوانی، خوک‌ها (که از هوش بالاتری نسبت به سایر حیوانات برخوردارند) نقش رهبری حیوانات مزرعه را به دست می‌گیرند. اما پس از چندی در بین خود حیوانات یک سری توطئه و کودتا انجام می‌گیرد؛ ناپلئون که یکی از دو خوک پرنفوذ مزرعه است با استفاده از سگ‌های درنده‌ای که مخفیانه تربیت کرده بود اِسنوبال، دیگر خوک پرنفوذ مزرعه را فراری داده و خود به رهبر بلامنازع مزرعه تبدیل می‌شود. پس از آن اِسنوبال عامل جونز معرفی شده و تمام اتفاقات بد و خرابکاری‌هایی که در مزرعه صورت می‌گیرد به وی یا عوامل او در داخل مزرعه نسبت داده می‌شود و به فرمان ناپلئون عده زیادی از حیوانات به جرم همکاری با اِسنوبال توسط سگ‌ها اعدام می‌شوند. در ادامه داستان، خوک‌ها به‌تدریج تمامی قوانین حیوانات را زیر پا می‌گذارند. قانون اساسی حیوانات معروف به «هفت فرمان» به تدریج محو و تحریف می‌شود، خواندن سرود جانوران انگلستان قدغن می‌گردد، حیوانات با غذای روزانه کم مجبور به کار زیاد می‌شوند، در حالیکه خوک‌ها فقط فرمانروایی می‌کنند و غذای زیادی می‌خورند و از تمام امکانات رفاهی استفاده می‌کنند و حتی یاد می‌گیرند که چطور روی دوپا راه بروند و با انسان‌ها معامله کنند.

از جمله برنامه‌های ناپلئون، ساخت «آسیاب بادی» است که قرار است برای بهبود کیفیت زندگی حیوانات ساخته شود. نقشه اولیه این آسیاب توسط اِسنوبال طرح‌ریزی شده بوده و در ابتدا ناپلئون به مخالفت با آن برمی‌خیزد ولی بعدتر با بیرون راندن اِسنوبال، ایده ساخت آن را دوباره پی می‌گیرد اما به دلیل بی‌کفایتی ناپلئون، ساخت آن به شکل مطلوبی پیش نمی‌رود. در پایان، ساخته شدن این آسیاب، که با فداکاری‌ها و زجر و تحمل فراوان حیوانات مزرعه امکان‌پذیر می‌شود، نه تنها به بهبود وضعیت زندگی حیوانات منجر نمی‌شود، که خود به اسبابی برای بهره‌کشی بیشتر از حیوانات بدل می‌گردد.

 

قوانین مزرعه حیوانات

پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیر است:

  • همه آن‌ها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند.
  • همه آن‌ها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
  • هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
  • همه حیوانات با هم برابرند.

منبع: ویکی پدیا


خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت، بیشعوری است. این چیزی است که «خاویر کرمنت» در کتاب «بیشعوری» به آن اعتراف می‌کند. اما جای نگرانی نیست. کرمنت صادقانه می‌گوید که خودش هم قبلا بی‌شعور بوده و توانسته خودش را درمان کند. او این کتاب را نوشته تا راهکارهای عملی درمان این عارضه را به دیگران هم نشان دهد. به‌نظر می‌رسد که بی‌شعوری یکی از دغدغه‌های اصلی کرمنت است. سایر آثار این نویسنده هم در فضایی مشابه نوشته شده‌اند. «بی‌شعورهای گردن‌کلفت»، «بی‌شعورهای ابدی» و «توطئه‌ی بی‌شعورها» از کتاب‌های این نویسنده هستند که در همه‌ی آن‌ها، جنبه‌های متفاوتی از بی‌شعوری و راهکارهای شناخت و مقابله با آن ارائه شده است. می‌توان به جرات گفت که این کتاب در ایران، بیشترین طرف‌دار را دارد. آن‌قدر که حتی از کسانی که چندان اهل کتاب و کتاب‌خوانی نیستند هم نام این کتاب را می‌شنوید. نکات و مواردی که در این کتاب آمده، می‌تواند به شناخت رفتارهای نادرست خود و اطرافیان و نحوه‌ی مقابله با آن‌ها، کمک کند. با استفاده از همین راهکارهاست که می‌توانیم زندگی سالم‌تر و آرام‌تری برای خود و دیگران ایجاد کنیم.

درباره‌ی کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت

«بیشعورها امیدوار باشند!». این نویدی است که نویسنده‌ی این کتاب به افراد بیشعور می‌دهد. بی‌شعوری درواقع نوعی اعلامیه‌ی رهاسازی است.  این کتاب را می‌توان از آن دسته کتاب‌های همه‌پسندی دانست که طرف‌داران زیادی دارد. روایت این کتاب، اول شخص است، یعنی دانای کل. اما هنگام خواندن آن باید حتما به‌خاطر داشته باشید که چون مثال‌ها و نمونه‌های کتاب راجع‌به دیگران است، خود را مبرا از همان اشتباهات ندانید. درواقع همان‌طور که خود نویسنده می‌گوید، اولین قدم برای درمان بی‌شعوری این است که بپذیرید شما هم از این بیماری رنج می‌برید. پذیرش، اولین و سخت‌ترین قدم است. به محض این که رفتارهای نادرست و آزاردهنده‌ی خود را شناسایی کردید، آماده‌اید تا درمان را شروع کنید. کرمنت این کتاب را با هدف ارائه‌ی روش درمان بی‌شعوری نوشته است. او ادعا می‌کند که خودش هم پیش از این بی‌شعور بوده و توانسته آن را درمان کند. پس به راهکارهای این کتاب اعتماد کنید، چون نویسنده خودش آن‌ها را زندگی کرده و حرف‌هایش چیزی فرای شعار و تبلیغات است. کرمنت ادعا می‌کند که ماهیت بی‌شعوری را به‌خوبی درک کرده و شناخته است. او حتی این عارضه را نوعی اعتیاد می‌داند، مانند اعتیاد به مواد دارویی و الکل. بدترین شکل بی‌شعوری این است شخص از وجود آن در خودش خبر نداشته باشد که مصداق همان جهل مرکب است.

کرمنت با این که از موضوعی جدی در این کتاب صحبت می‌کند، درون‌مایه‌هایی از طنز هم در نوشته‌هایش دیده می‌شود که تاثیر کلامش را بیشتر می‌کند: «وجدان، دوستان و بیمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه دنیا فهمیده اند که من بی شعور بوده ام و نوشتن یا ننوشتن در مورد آن از این جهت بی فایده است، ولی شاید بتوانم با نوشتنِ سرگذشت خودم به بی شعورهای دیگر کمک کنم تا بهبود یابند». این طنز زیرکانه در کنار صداقت کرمنت، یکی از نقاط قوت این کتاب است. از دید کرمنت، به‌محض این که نشانه‌های بی‌شعوری را در خود دیدید، باید دست به کار شوید و برای درمان آن اقدام کنید. کرمنت خودش تا چهل سالگی از این عارضه رنج می‌برد، بدون این که بداند. پس هیچ‌وقت برای داشتن زندگی سالم و آرام دیر نیست. پس از اولین مراحل تشخیص و درمان، به‌سرعت می‌بینید که همه چیز در اطرافتان تغییر کرده است. جایگاه ارزشمندی در جامعه به‌دست آورده‌اید و دیگران برای با شما بودن، از هم سبقت می‌گیرند. در محل کار بحث و جدل‌های همیشگی و کلافه‌کننده خیلی کمتر شده و همه به عنوان فردی منطقی و قابل‌اعتماد، روی شما حساب می‌کنند.

منبع: فیدیبو


چرند و پرند مجموعه نوشته‌ های طنز اجتماعی با ماهیت ی علی‌اکبر دهخدا است که بیشتر آنها در قالب داستان‌کوتاه، اعلامیه، تلگراف، گزارش خبری در رومه صوراسرافیل با نام های مستعار دخو، غلام گدا، آزادخان، خرمگس و. به چاپ می رسیده است.

در بخشی از کتاب می خوانیم:
بعد از چند سال مسافرت هندوستان و دیدن ابدال و اوتاد و مهارت در کیمیا و لیمیا و سیمیا، الحمدلله به تجربه بزرگی نائل شدم و آن دوای ترک تریاک است. اگر این دوا را در هر یک از ممالک خارجی کسی کشف می کرد، ناچار صاحب امتیاز میشد، انعامات می گرفت. در همه رومه ها نامش به بزرگی درج میشد اما چه کنم که در ایران قدردان نیست. عادت طبیعت ثانویست. همین که کسی به کاری عادت کرد دیگر به این آسانیها نمی تواند ترک کند. علاج منحصر به این است که به ترتیب مخصوصی به مروز زمان کم کند تا وقتی که به کلی از سرش بیفتد.
حالا من به تمام برادران مسلمان غیور تریاکی خود اعلان می کنم که ترک تریاک ممکن است به اینکه اولا در که امر ترک جازم و مصمم باشند، ثانیا مثلا یکنفر که روزی دو مثقال تریاک می خورد، روزی یک گندم از تریاک کم کرده دو گندم مورفین به جای آن زیاد کند.

منبع: کتابناک


راز نام کتابی به قلم راندا برن است و احتمالاً شما هم نام آن را شنیده‌اید. کتابی که در باب قانون جذب و رسیدن به آرزوها و اهداف شما راهنمایی‌تان می‌کند. کتابی که در سال 2006 به‌عنوان پرفروش‌ترین کتاب تابستان و پاییز سال شناخته شد و مخاطبین بسیاری داشت. کتاب راز در حقیقت برگرفته از مستندی به همین نام است و در سراسر این مستند به اهمیت قانون جذب اشاره می‌شود. قدرتی که دررسیدن افراد به آرزوهایشان کمک می‌کند و در بحث ارادۀ آزاد انسان در تعیین سرنوشت وی است.

در محتوای کتاب راز و لابه‌لای هر سطر و جمله تلاش نویسنده اثر، راندا برن، این بوده است تا در موضوع سرنوشت انسان صحبت کند و زندگی فردی را موردنقد قرار دهد. راندا برن در کتاب راز درهای جدید از تفکر و نیروی ذهن را به روی خوانندگان خود گشوده است، راهی که این کتاب به‌ظاهر ساده را بسیار خواندنی و جذاب کرده و تا پایان داستان راز متوجه این امر نخواهید شد.

در کتاب راز راندا برن با سیری منطقی و به کار بردن استادانه جملات و عبارات، سعی بر این دارد تا به نیروی ذهن افراد اشاره کند و آموزش‌هایی را در اختیار خوانندگان خود قرار می‌دهد که راه گشای موفقیت در زندگی هستند.

منبع: فیدیبو


قیدار

کتاب قیدار نوشته رضا امیرخانی از نشر افق را در بحبوحه سال ‌های دانشجویی ‌ام خوانده بودم، اما بعد از این همه سال دوباره هوس خواندن آن را کردم. با اینکه در تمام این سال‌ها دیدگاهم نسبت به زندگی تغییر کرده بود، ولی در جستجوی جوانمردی گم شده این روزها بودم. مردانگی و مرام در نظرم نه فقط کمک به دیگران، بلکه بیشتر کمک به خود خلاصه می ‌شود. با اینکه این کتاب به دنبال تعریف جدیدی از مردانگی جامعه امروز ماست، اما آن را از قبل تعریف شده یافتم.

امیرخانی سعی در ایجاد الگوسازی شخصیتی دارد، ولی خود به خوبی می ‌داند که قهرمانش نه تنها انسانی جدیدی نیست، بلکه او دقیقاً همان شمایل آشنای پیامبران دینی را دارد. با اینکه در ظاهر داستان شخصیت اصلی در پی رویدادهایی که برایش رخ می ‌دهد، به بینشی جدید دست می ‌یابد، ولی بینش او بیشتر شبیه لوطی ‌های بالا شهری است که خود را به ارزش‌ های حاکم بر طبقه متوسط می ‌چسباند. با این حال، امیر خانی در پرداخت این مورد بسیار هوشمندانه برخورد می ‌کند. با اینکه من در پایان کتاب، توجهم به این اخلاقیات کتاب متمرکز نشد، ولی بیش از همه، غرق در روایت قصه‌ گویی بسیار روان و گیرای او بودم.

موضوع داستان قیدار چیست؟

این کتاب داستان مردی است از نو جوانمردی را زنده می ‌کند که هدف نهایی ‌اش گم نامی است. رضا امیرخانی این بار در کتاب دیگرش مردی به نام قِیدار را معرفی می ‌کند که اهل تهران می باشد و صاحب گاراژ بزرگی است که افرادی را بسیاری را نان می ‌دهد.

فضای داستان به دهه پنجاه و زمان‌های قبل از انقلاب بر می‌ گردد. قهرمان داستان با نامزدش شهلاجان که بسیار جوان ‌تر از اوست به اصفهان سفر می کنند تا در قبرستان تخته فولاد و بر سر قبر پدر شهلا کسب اجازه کند (ازدواج با شهلاجان)، اما در طول مسیر با مرسدس کوپه کروک آلبالویی اش با یکی از کامیون‌ هایش تصادف می ‌کند و سفر ناتمام باقی می ‌ماند. با این حادثه وقایع مختلفی در داستان شکل می‌ گیرد که زندگی قهرمان داستان را متحول می ‌کند.

رضا امیرخانی در ترسیم فرهنگ دهه 50 از طریق ادبیات آن روزگار موفق عمل می‌ کند، طوری که خواننده به خوبی شمایل آن روزها و تیپ شخصیت‌های آن را ترسیم می ‌کند. داستان بسیار گیراست و امیرخانی با لحن طنز خواننده را تا پایان داستان با خود همراه می‌ کند.

امیر خانی با واژه و اصطلاحات جالبی کتاب را روایت می کند که در گام نخست ممکن است برای خواننده کمی دشوار به نظر آید، ولی در ادامه خواننده به خوبی با داستان هماهنگ می شود. توصیفات جذاب در کنار پرداخت دقیق به جزئیات، نقطه موفقیت کار امیرخانی است.

کتاب 9 فصل دارد که در هر فصلش با حکایتی از زندگی قیدار روایت می ‌شود، از ماجرای آشنا شدنش با شهلاجان گرفته تا اتفاقات مختلف و پایان زیبای کتاب. همچنین،  هر نه فصل کتاب با همان شیوه گفتاری او و هم قطارانش، دارای تیتری جالب از یکی از ماشین‌های گاراژ قهرمان داستان است.

کتاب قیدار از نشر افق را می‌توانید از سایت فیدیبو دانلود کنید، همچنین اگر از گوش فرا دادن به داستان بیشتر از خواندن لذت می ‌برید، خرید آنلاین نسخه کامل و یا خلاصه آن را در قالب کتاب صوتی پیشنهاد می‌ دهیم.

چرا باید کتاب قیدار را بخوانیم؟

کتاب ‌های امیرخانی فارغ از موضوعات و دغدغه‌هایش که سرانجامی چون توسل به دین ندارد، در قصه گویی فوق العاده قوی عمل می ‌کنند. خواننده به طور یقین با داستان ‌های او همراه می‌ شود، زیرا نویسنده قلمی قوی دارد و در کشاکش اتفاقات کتاب، روایت داستانی را بسیار روان تعریف می ‌کند.

در این میان، کتاب امیرخانی با تمسک به آئین پهلوانی و جوانمردی، سعی در ایده‌آل ‌سازی اخلاقیاتی دارد که آن را لازمه زمانه خود می‌ داند. هر چه که قهرمان اصلی شمایلی پیامبرگونه به خود می ‌گیرد، همانطور هم شخصیت از قبل تکامل یافته او برای خواننده واقعیت نمی‌ یاید.

او که در ورای انسانیت گم شده این روزگار است و پیغام جوانمردی سر می‌ دهد، خود بیش از هر فرد دیگری تنها در ظواهر غرق می ‌شود. لوطی که از دل گذشته بیرون کشیده شده و این بار نه با فرهنگ کوچه بازاری، بلکه با اخلاقیات دینی، تلاش در تعریف دوباره انسان زمانه خود دارد.

 

منبع: فیدیبو


ملت عشق (به انگلیسی: The Forty Rules of Love) (به ترکی استانبولی: Aşk) نام رمانی نوشته الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ به صورت هم‌زمان به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از ۵۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شده و توانسته رکورد پرفروش‌ترین کتاب تاریخ ترکیه را نیز به دست آورد. ترجمه فارسی آن در مدتی کوتاه، عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار کتاب ایران را کسب کرده‌است.کمپانی نت فلیکس در اکتبر ۲۰۱۹ اعلام کرده است که به زودی فیلمی بر اساس کتاب ملت عشق می‌سازد.

 

دربارهٔ ملت عشق

عمدهٔ داستان دربارهٔ احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و کمترین بخش‌های کتاب از زبان این دو شخصیت روایت شده‌است و سعی شده تا از نگاه و زاویه‌های گوناگون که همان شخصیت‌های دیگر داستان هستند به این دو نفر پرداخته شود. نویسنده در این کتاب دو داستان و در حقیقت زندگی شخصیت‌های دو دورهٔ زمانی مختلف را به موازات هم پیش برده‌است. دورهٔ اول در حدود ۶۳۹ تا ۶۴۵ قمری حول و حوش زندگی مولانا و شمس می‌گردد و دورهٔ دوم در سال ۲۰۰۸ و دربارهٔ زندگی زنی چهل ساله است که به تازگی شغل ویراستاری یک کتاب را برعهده گرفته‌است. همان‌طور که از نام انگلیسی آن برمی‌آید در این کتاب چهل قانون عشق آورده شده که از زبان شمس تبریزی است. از ویژگی‌های جالب کتاب این است که در حدود بیست راوی مختلف دارد و در ابتدای هر بخش راوی آن نیز ذکر می‌شود.

 

خلاصه داستان کتاب ملت عشق

این کتاب دو داستان را شامل می‌شود که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده‌است. دو رمان که موازی هم جلو می‌رود؛ و به گونه‌ای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستان‌ها در سال ۲۰۰۸ در آمریکا و دیگری در قرن هفتم در قونیه اتفاق می‌افتد. ملت عشق داستان زندگی زنی در غرب را روایت می‌کند که با عرفان شرق آشنا می‌شود.

داستان اول کتاب مربوط به الا روبینشتاین است که در بوستونِ آمریکا زندگی می‌کند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده است. با اینکه همسر الا – دیوید – دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آن‌ها در یک سطح ایدئال قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آن‌ها نبود. الااین موضوع را پذیرفته بود و همه اولویت‌های خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچه‌هایش بود. اما با این حال رابطه الا با خانواده‌اش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه یک برکه بود، یک برکه راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی می‌بیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم می‌گیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد.

منبع: ویکی پدیا

 


«چشمهایش»، شاخص‌ترین اثر «بزرگ علوی» است. می‌توان گفت این کتاب روایت یک عشق نافرجام است از سال‌های مبارزه. رمانی عاشقانه‌ که در زمان خود بسیار تاثیرگذار بود و نام «بزرگ علوی» را بر سر زبان‌ها انداخت. موضوع داستان از این قرار است: استاد ماکان نقاش بزرگ که یک مبارز ی علیه دیکتاتوری رضا شاه است در تبعید از دنیا می‌رود. یکی از آثار باقی‌مانده از او، پرده‌ای است به‌نام «چشم‌هایش»، چشم‌های زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و مسئول نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشم‌ها را دریابد. بنابراین سعی می‌کند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سال‌ها ناظم زن مورد نظر را که نام او فرنگیس است، می‌یابد و در خانه او با هم گفت‌وگو می‌کنند. «بزرگ علوی» در این رمان روشی را به‌کار برده که این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی کنار هم نهادن قطعات منفصل یک ماجرای از دست رفته و ایجاد یک طرح کلی از آن ماجرا. بدین ترتیب یک واقعه گذشته به کمک بازمانده‌های آن نوسازی می‌شود. نثر منظم نویسنده در مقایسه با معاصرانش بسیار امروزی است. این کتاب از آثار معدود فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.

منبع: دیجی کالا


پیرمرد و دریا (به انگلیسی: The Old Man and the Sea) نام رمان کوتاهی است از ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگی‌اش به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه‌ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی می‌گردد. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بوده‌است.

ارنست همینگوی در این کتاب به حوزهٔ زندگی پیرمردی چنگ می‌اندازد که روزی قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش بود و عروسکان خوش خرام دریا بیوه‌هایی بوده‌اند درمانده در تار و پود تورش و اینک زندگی او به پایان خود می‌رسد، در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریای بزرگ می‌سپارد و بزرگترین صیدش را به چنگ می‌آورد ولی آن قدرتی که بتواند شاهکار آخرین خود را به ساحل بکشد ندارد و چیزی جز اسکلت به ساحل نمی‌آورد. همینگوی در پیرمرد و دریا شکوه قلمرو دریا را با افت و خیز زندگی دراز یک صیاد در هم می‌آمیزد و از این آمیزش زندگی‌نامه‌ای سرشار از اندوه برای صیادی از پا افتاده فراهم می‌کند.

ترجمه ی نجف دریابندری بسیار روان و زیبا بود. دریابندری با تخصص فراوان به خوبی توانسته بود قلم همینگوی را بدون ایجاد اختلال در آن به فارسی برگرداند. همچنین در ابتدای کتاب به طور کامل به معرفی همینگوی و سبک او پرداخته بود که به نظره من به خوبی از عهده اینکار برآمده بود به نحوی که شناخت نسبتا کاملی از همینگوی به خواننده منتقل میکرد.

منبع: ویکی پدیا


امکان ندارد که بخواهیم یک لیست از بهترین کتاب‌ های رمان دنیا صحبت کنیم و «صد سال تنهایی» را نادیده بگیریم. کتابی پر کشش و پر از شخصیت‌های متفاوت نوشته گابریل گارسیا مارکز. کتاب که در سال ۱۹۶۷ نوشته شده داستان زندگی خانواده یک سرهنگ در شرف اعدام به نام «بوئندیا» است که در لحظه مرگ تمام خاطرات زندگی از جلو چشمانش عبور می‌کند. رمان «صد سال تنهایی» در حقیقت داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که در دهکده‌ای به نام مادو زندگی می‌کنند. کتاب در حقیقت بر پایه سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۸۲ برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. صد سال تنهایی توسط مترجمان زیادی به فارسی برگردانده شده که یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب اثر مرحوم «بهمن فرزانه» است.

منبع: کافه بوک


کتاب «دنیای سوفی» یک رمان خودآموز است با طرح و موضوعی گیرا و دلنشین درباره هستی که در سراسر جهان با استقبال چشمگیری روبرو شده است.

کتاب «دنیای سوفی» تاکنون به ۵۹ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان توجه بزرگسالان را هم به خود جلب کرده است.

رمان با نام سوفی آموندسن دختر نروژی تقریبا پانزده ساله آغاز می‌شود. سوفی یک سری نامه‌های عجیب و غریب از فردی ناشناس دریافت می‌کند. نامه‌ها برای او فرستاده می‌شود ولی شخص دیگری به نام هیلد مولر را مورد خطاب قرار داده است.

این دو نامه مرموز سوفی را گیج می‌کند. نامه‌ها پرسش‌های فلسفی دشواری را مانند «چگونه جهان بوجود آمد» و «آیا پس از مرگ حیات وجود دارد؟»، «این مسئله را چگونه می‌توان پاسخ داد؟» و مهمتر از همه «چگونه باید زیست؟» را مطرح می‌کند. این سئوالات برای دختری مثل سوفی که پدرش او را دختر مو بور می‌خواند و عاشق حیوانات است بسیار پیچیده است زیرا سوفی هیچ به عقلش نمی‌رسید که جهان چطور  بوجود آمده است. همین قدر می‌داند که جهان سیاره کوچکی است در فضا در ابتدا سوفی با سه مشکل روبه رو می‌شود این که چه کسی آن دو پاکت سفید را در صندوق پست گذاشته است. دوم پرسش‌هایی بود که این نامه‌ها طرح می‌کند و سوم آن که این هیلده مولرکناگ چه کسی می‌تواند باشد و چرا کارت تبریک تولدش برای سوفی فرستاده شده است. سوفی مطمئن است که این سه مسئله به نحوی به هم ارتباط دارد.

چند درس اول شامل نامه‌های طولانی از یک مرد به نام آلبرتو ناکس است که در خصوص یونان باستان، سقراط و سؤالات اساسی زندگی بشری را عنوان می‌کند. پس از دریافت چند نامه، سوفی و آلبرتو یکدیگر را ملاقات می‌کنند

داستان بسیار جذاب و پرکشش است و سعی می‌کند در ضمن پیش بردن ماجرا، تاریخ فلسفه را به‌صورت طبقه‌بندی شده به خواننده آموزش دهد.

منبع: کتابک


سَووشون دربارهٔ این پرونده تلفظ نخستین رمانِ سیمین دانشور (۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ خورشیدی) نویسندهٔ ایرانی است که سال ۱۳۴۸ منتشر شد. داستان سووشون در شیراز و در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد و فضای اجتماعی سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ را ترسیم می‌کند. به عقیدهٔ بعضی از منتقدان، برخی از وقایع تاریخی دههٔ ۱۳۳۰ مانند کودتای ۲۸ مرداد نیز در روند رمان انعکاس داشته‌است؛ چنان‌که یکی از شخصیت‌های محوری داستان در روز ۲۹ مرداد کشته می‌شود. علت نام‌گذاری این کتاب، نیز تشابه سرانجامِ یکی از شخصیت‌های داستان با سرنوشت سیاوش، قهرمان اسطوره‌ای ایران باستان است. سووشون یا سیاووشان برگرفته از عنوان مراسم سوگواری برای سیاوش است. این کتاب نخستین بار در تیرماه سال ۱۳۴۸ منتشر شد و تا سال ۱۳۹۳ به چاپ نوزدهم رسید. این کتاب یکی از پرمخاطب‌ترین رمان‌های فارسی در ایران است و برآورد می‌شود تا سال ۱۳۹۵ بیش از پانصد هزار نسخه از آن به فروش رسیده باشد. سووشون، علاوه بر این، به زبان‌های مختلف دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، ژاپنی و چینی نیز ترجمه شده‌است. نمایش سووشون با اقتباس از این رمان، در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ در تهران به روی صحنه رفته‌است.

داستان سووشون با زبانی ساده، روان و بدون پستی و بلندی آغاز می‌شود و نویسنده از هرگونه تزئین و تذهیب واژگان پرهیز می‌کند. مخاطب در صفحات اولیهٔ کتاب، به درونمایهٔ اصلی رمان پی می‌برد و برای آنچه قرار است بعداً با آن مواجه شود، پیش‌آگاهی پیدا می‌کند که مصداقی است از آنچه در ادبیات فارسی به آن، آرایه ادبی براعت استهلال می‌گویند. در برخی از قسمت‌ها، این رمان که از زاویهٔ دید بیرونی به شیوهٔ دانای کل محدود به ذهن زری، شخصیت محوری زن داستان روایت می‌شود، از مسیر اصلی خارج می‌شود تا بتواند اطلاعات خواننده در مورد موضوع اصلی داستان را تکمیل کند. در این قسمت‌ها، نویسنده تمهیدی برای جلوگیری از ملال خواننده اندیشیده و به گمان هوشنگ گلشیری، نویسنده و منتقد معاصر، در این امر تاحدودی موفق بوده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های سووشون، استفاده از واژگان و اصطلاحات شیرازی است. بسیاری از شخصیت‌های اصلی و فرعی سووشون از شخصیت‌های واقعی الهام گرفته شده و با در هم آمیزی تخیل به شخصیتی متفاوت تبدیل شده‌اند. شخصیت زری شبیه به سیمین دانشور و شخصیت یوسف شبیه به جلال آل احمد است. شخصیت‌های دیگر مانند دکتر عبدالله‌خان، خانم مسیحادم، مک ماهون، بی‌بی همدم و ملک‌سهراب هم از شخصیت‌های واقعی الهام گرفته شده‌اند.

سووشون هم وجه واقع‌گرا و هم وجه نمادگرا و درواقع، ساختاری دو لایه دارد؛ یکی لایهٔ روایی یا داستانی و دیگری لایهٔ رمزی یا تمثیلی. لایهٔ روایی آن، داستانی جذاب در محیط اجتماعی ایران است که در آن از مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی و بیانی شاعرانه استفاده شده‌است. در لایهٔ زیرین، به برخی از شخصیت‌ها و اشیا کارکرد رمزی داده شده‌است. البته سرنخ‌هایی نیز برای کشف این تمثیل‌ها وجود دارد و مخاطب می‌تواند ارتباط آن را قهرمان‌های مذهبی یا ملی مانند حسین بن علی، سیاوش و یحیا پیدا کنند. دانشور در تمام داستان بر نقش فرهنگ و اختلاف فرهنگی انگلیسی‌ها و ایرانی‌ها اشاره می‌کند و به‌صورت غیرمستقیم می‌گوید که هر کس سرانجام به اصل و ریشهٔ خود بازمی‌گردد. سووشون پایداری در برابر اشغالگر و شهادت در این راه را در درجه‌ای والاتر از مذهب، عشق، علایق شخصی و خانواده می‌ستاید. اگرچه این راه با کشته‌شدن شخصیت محوری داستان ناکام می‌ماند، اما نویسنده در پی انتقال این مفهوم است که نسل یا نسل‌های آینده موفق به ادامهٔ راه ظلم‌ستیزان و روشنفکران خواهند شد. اشارهٔ نویسنده، به تفکرات و احساسات ضداستعماری و غرب‌ستیزانه‌ای است که می‌توان اثر و دامنهٔ آن را در دهه‌های بعد در شکل‌گیری انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ مشاهده نمود.

دانشور با توجه به تجربهٔ نهٔ خود، در آفرینش شخصیت‌های زن موفق بوده‌است. این رمان چشم‌اندازی از آیندهٔ ن و نقشی که آن‌ها در تحولات اجتماعی ایفا می‌کنند، ترسیم می‌کند؛ چنان‌که شخصیت محوری زن اگرچه در طول داستان، رفتارهای مردسالارانه را می‌پذیرد اما در نهایت از یک شخصیت محافظه‌کار، به یک کنشگر اجتماعی مبدل می‌شود.

منبع: ویکی پدیا


مدیر مدرسه

مدیر مدرسه نام یکی از رمان‌های جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است. آل احمد این رمان را در سال ۱۳۳۷ به چاپ رساند. در همین سال جلال نوشته دیگری را نیز به نام سرگذشت کندوها برای چاپ آماده می‌کند.

خلاصه‌ای از داستان

راوی داستان که از آموزگاری به تنگ آمده‌است، برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بی دردسر به مدیری دبستان رو می‌آورد، بی‌آنکه بداند چه دردسرهایی در پی خواهد داشت. دبستان «شش کلاسه نوبنیاد» ی در «دو طبقه بود و نوساز بود و در دامنهٔ کوه تنها افتاده بود؛ و آفتاب رو بود. یک فرهنگ دوست خر پول، عمارتش را وسط زمین خودش ساخته بود و بیست و پنج ساله در اختیار فرهنگ گذاشته بود که مدرسه اش کنند و رفت و آمد بشود و جاده‌ها کوبیده بشود و این قدر ازین بشودها بشود، تا دل ننه باباها بسوزد و برای اینکه راه بچه‌هاشان را کوتاه بکنند، بیایند همان اطراف مدرسه را بخرند و خانه بسازند و زمین یارو از متری یک عباسی بشود صد تومان».

مدیر که خود را هیچکاره می‌داند و آمده تا گوشه‌ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دویست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می‌شود. پس همه توان خود را به کار می‌گیرد تا کمبودها و نارسایی‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهد. از آنجا که فرهنگ (آموزش و پرورش) همکاری اندکی می‌کند، دلسوزانه از پدر و مادرها و همسایه‌ها و مردم آن کوی و برزن کمک خواسته می‌شود. برای فرونشاندن آشوبها و درگیری‌های پیش آمده، کدخدا منشی شیوه مناسبی شناخته می‌شود. یکی از آموزگارها سر از زندان درمی‌آورد، دیگری از بیمارستان. بی شرمی آموزگاری که به یکی از شاگردان عکس‌های ی زنی را می‌دهد تا با آن کاردستی درست کند.

دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده می‌شود. با آنکه گویا دادخواست پیگیری نمی‌شود، مدیر درخواست کناره گیریش را روی همان برگ‌های نشاندار دادگستری می‌نویسد و برای دوست پخمه‌ای که تازگی سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده، می‌فرستد.

 

منبع: ویکی پدیا


سالار مگس‌ها یا ارباب مگس‌ها (به انگلیسی: Lord of the Flies) رمانی است از ویلیام گلدینگ، نویسنده انگلیسی و برنده جایزه نوبل ادبیات، که وم حاکمیت قانون در جوامع انسانی را به تصویر می‌کشد. در این داستان هواپیمای حامل بچه‌های یک مدرسه در نزدیکی جزیره‌ای متروکه سقوط می‌کند و آنها بدون سرپرست موظف به اداره خودشان می‌شوند. پس از مدت کوتاهی گروه قانون گریز با توسل به اهرم‌های زر و زور و تزویر جمعیت را به سوی توحش می‌کشند.

بر اساس این داستان در سال‌های ۱۹۶۳، ۱۹۷۶ و ۱۹۷۰ فیلم‌هایی ساخته شده است. سریال لاست بسیاری از مضامین خود را از این داستان الهام گرفته است.

ویلیام گلدینگ رمان معروف خود، سالار مگس‌ها را در ۱۹۵۴ یعنی کمتر از یک دهه بعد از جنگ جهانی دوم و در زمان جنگ سرد نوشت. جنایات و اثرات وحشتناک فاجعه اتمی و خطر شوم کمونیست در پشت پرده آهنین، هنوز در ذهن مردم غرب و نویسنده پر رنگ بود. تمام این موضوعات در انتخاب زمینه اصلی یعنی نشان دادن بربریت و خوی وحشی انسان ها تاثیر گذار بودند. گلدینگ برای این رمان سبک کنایی و تمثیل را برگزید و با انتخاب مکانی در ناکجا آباد و زمانی که به درستی مشخص نشده اما احتمالا در دهه ۱۹۵۰ می گذرد، به ماندگار شدن رمان خود کمک به سزایی نمود.

داستان در مورد  هواپیمایی است که بر اثر اتفاقی در جزیره‌ای دور از تمدن و ناشناس سقوط می‌کند. به صورت معجزه آسایی پسرانی  که در هواپیما بودند زنده می‌مانند و ناگهان خود را در محیطی بدون هیچ قانون و سرپرستی که آنها را محدود نماید، می‌یابند. از این پس پسرهای جوان به دو گروه تقسیم می‌شوند و درگیری‌ها و مخالفت هایشان با یکدیگر در مورد سبک زندگی در این مکان ناشناس داستان را به پیش می‌برد. شاید این جمله معروف قانون بد بهتر از بی قانونی است الهام بخش نویسنده برای ادامه داستان بوده باشد.

موضوع دیگری که در داستان به شدت به چشم می‌آید ترس است. از لحاظ تاریخی، در زمان‌های پریشانی اجتماعی و اقتصادی گسترده، مردم بیشتر احساس نا امنی و بی پناهی می‌کنند و در نتیجه به رهبرانی که نمایش قدرت برتری دارند و محافظت بیشتری از آنها را پیشنهاد می‌کنند، روی می‌آورند. در سالار مگس‌ها، جک و شکارچیان که  تنوع و تجمل دوست و یک حکومت استبدادی را پیشنهاد می‌کنند، این نقش را به عهده دارند. اما در عوض این محافظت، سایر پسرها هرگونه قید اخلاقی و اعتراضی به ت‌های او در مورد اداره کارها را کنار می‌گذارند.

گلدینگ زمانی در توصیف رمان خود در یک پرسشنامه تبلیغی چنین می‌گوید: تلاش برای برطرف کردن نواقص جامعه با  برگشت به نواقص طبیعت انسان. همچنین در نامه دیگری تصریح می کند که موضوع ارباب مگس‌ها، غم و اندوه خالص است.

شاید کتاب سالار مگس‌ها، به دلیل کاراکترهای نوجوانی که مستقل می‌شوند و داستان ماجراجویانه آن کتابی برای مخاطب نوجوان به نظر برسد اما کنایه و تمثیل موجود در کتاب، همچنین موضوعات عمیق و تأمل برانگیز آن برای کتاب خوان‌ها در هر سنی نیز مناسب خواهد بود. اگر برای خواندن این کتاب به دلیل بیشتری نیاز دارید بد نیست بدانید کهویلیام گلدینگ یکی از برندگان بریتانیایی جایزه نوبل ادبیات و از چهره های تاثیر گذار انگلیسی سال‌های گذشته در ادبیات محسوب می‌شود.

منابع: شهر کتاب آنلاین؛ ویکی پدیا


ناطور دشت

ناطورِ دشت یا ناتورِ دشت (به انگلیسی: The Catcher in the Rye) نام رمانی اثر نویسندهٔ آمریکایی جروم دیوید سالینجر است که در ابتدا به صورت دنباله‌دار در سال‌های ۱۹۴۵–۴۶ انتشار یافت. این رمان کلاسیک که در اصل برای مخاطب بزرگسال منتشر شده بود، به دلیل درون‌مایه طغیان‌گری و عصبانیت نوجوان داستان، مورد توجه بسیاری از نوجوانان قرار گرفت.

خلاصهٔ داستان

هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه را پیش از رسیدن به این‌جا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می‌کند، و رمان نیز بر همین پایه شکل می‌گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن پسر شانزده ساله‌ای است که در مدرسهٔ شبانه‌روزی «پنسی» تحصیل می‌کند و حالا در آستانهٔ کریسمس به علت ضعف تحصیلی (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهٔ قبولی آورده‌است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه‌شان در نیویورک برگردد.

تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یک‌شنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می‌شود اتفاق می‌افتد. او می‌خواهد تا چهارشنبه، که نامهٔ مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می‌رسد و آب‌ها کمی از آسیاب می‌افتد، به خانه بازنگردد. به همین خاطر، از زمانی که از مدرسه خارج می‌شود، دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می‌کند و این دو روز سفر و گشت و گذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعهٔ پُر هرج و مرج آمریکا.

ترجمه‌ها

این کتاب سه بار، ابتدا در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی (۱۳۴۵ توسط انتشارات مینا) توسط احمد کریمی، بار دیگر در دههٔ ۱۳۷۰ به قلم محمد نجفی، و بار سوم در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات میلکان با ترجمهٔ آراز بارسقیان به فارسی ترجمه شده‌است؛ ترجمه متین کریم را هم به این ترجمه ها اضافه کنید. عبارت «ناطور دشت» ترجمهٔ Catcher in the Rye و بر گرفته از شعری از سعدی در باب پنجم کتاب بوستان است.«ناطور (ناتور)» به‌معنی حافظ و نگهدارِ باغ و دشت است.

شخصیت‌ها

هولدن کالفیلد کاراکتر اصلی ناطورِ دشت است. یکی از تأثیرات بزرگ و جنجال‌برانگیز این کتاب، قتل جان لنون، اسطورهٔ بی‌همتای موسیقی راک و مؤسس گروه بیت است که توسط مارک دیوید چپمن به قتل رسید. چپمن بارها ادعا کرده که انگیزهٔ اصلی کشتن لنون، بعد از خواندن این کتاب به او الهام شده‌است.

قسمت‌هایی از کتاب ناتور دشت

«زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش می‌کنن»
«دُرُسّه آقا. می‌دونم که زندگی یه جور بازیه. می‌دونم.»
چه بازی‌ای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کله گنده‌ها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کله گنده‌ها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچ‌چی. هیچ بازی‌ای در کار نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲)

دَرو که بستم و رفتم طرفِ اتاق نشیمن، پشت سرم یه چیزی رو داد زد ولی درست نشنیدم چی. مطمئنم فریاد زد «موفق باشی!» امیدوارم اینو نگفته باشه. از تهِ دل امیدوارم. من که هیچ‌وقت پشت سرِ کسی داد نمی‌زنم «موفق باشی!» فکرشو بکنی می‌بینی خیلی وحشتناکه. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۹)

موقع جمع کردن وسایل یه چیزی حالمو گرفت. باید این یه جفت کفشِ پاتیناژِ خیلی نو رو که مادرم دو سه روز پیش واسه‌م فرستاده بود می‌ذاشتم تو چمدون. این خیلی افسرده‌م کرد. می‌تونستم مجسم کنم مادرم رفته فروشگاهِ اسپالدینگ و از فروشنده یه میلیون سوال احمقانه پرسیده و اون وقت من این‌جا اخراج شده‌م. این باعث شد دلم بگیره. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۵۵)

دخترِ بامزه‌ای بود؛ جینو می‌گم. نمی‌شد گفت خوشگله. ولی دست‌ودلِ منو می‌لرزوند. دهنِ گل‌وگشادی داشت. منظورم اینه که وقتی حرف می‌زد یا در مورد چیزی هیجان‌زده می‌شد لب‌ولوچه‌ش پنجاه طرف ت می‌خورد. من عاشقِ همین بودم. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۷۹)

راستش هیچ تحملِ کشیش جماعتو ندارم. مخصوصا اونایی رو که می‌اومدن تو مدرسه‌ها و با لحنِ مقدس خطابه می‌خوندن. خدایا، چقدر از اون لحن بدم می‌آد. نمی‌فهمم چرا نمی‌تونن با لحنِ معمولی حرف بزنن. موقعِ حرف‌زدن خیلی حقه‌باز به نظر می‌اومدن. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۰۱)

اگه کسی کاری رو خیلی خوب انجام بده، بعدِ یه مدت دیگه مواظبِ کارش نیست و خودنمایی می‌کنه و اون‌وقت دیگه خوب نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲۵)

پسر، وقتی یکی می‌میره، حسابی مرتبش می‌کنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله‌ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی‌دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه این‌که مردم بیان و یکشنبه‌ها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل می‌خوای چیکار؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۵۱)

نمی‌خوام بهت بگم فقط آدمای تحصیل‌کرده و محقق می‌تونن چیزای باارزشی به دنیای ما اضافه کنن. اصلا این‌جوری نیس. ولی معتقدم که آدمای تحصیل‌کرده و محقق، اگه هوش و خلاقیت داشته باشن – که متاسفانه بیش‌ترِشون ندارن – احتمالا آثارِ بی‌نهایت باارزشی از خودشون به‌جا می‌ذارن تا اونایی که هوش و خلاقیتِ نصفه‌نیمه دارن. اونا معمولا نظرشونو روشن‌تر بیان می‌کنن و معمولا هم مشتاقن که پی افکارشونو تا آخر بگیرن. و از همه مهم‌تر، در اکثر موارد از متفکرای غیرمحقق و تحصیل‌نکرده متواضع‌تَرن. می‌فهمی چی می‌گم؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۸۴)

منابع: کافه بوک؛ ویکی پدیا

 


وقتی نیچه گریست (به انگلیسی: When Nietzsche Wept) یکی از نام‌دارترین رمان‌های روان‌شناختیِ اروین د. یالوم است که در سال ۱۹۹۲ به زبان انگلیسی نوشته شد. اروین د. یالوم روان‌پزشکِ هستی‌گرا (اگزیستانسیالیست)، استاد بازنشستهٔ روان‌پزشکی در دانشگاه استنفورد و نویسندهٔ شماری از نام‌دارترین رمان‌های روان‌شناختی است. این رمان دیدار خیالیِ فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، پزشکِ وینی، را روایت می‌کند. رویدادهای رمان در سال ۱۸۸۲ در شهر وینِ اتریش رخ می‌دهند و این رمان در واقع روایتی است از تاریخِ برهم‌کنشِ فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهم‌ترین چهره‌های دهه‌های پایانی قرن نوزدهم همچون فریدریش نیچه، یوزف برویر و زیگموند فروید.

درباره رمان وقتی نیچه گریست بسیار نوشته‌اند. بوستون گلوب می‌نویسد: «این کتاب، تحقیقی موشکافانه و رمانی هوشمندانه و سرشار از تخیل است.» جهان کتاب واشنگتن پست می‌نویسد: «کتابی نیرومند و معتبر! شگفتی در لحظه‌ای جادویی و تکان‌دهنده نهفته است.»

درباره رمان وقتی نیچه گریست

کتاب وقتی نیچه گریست از جمله موفق‌ترین کتاب‌های یالوم است که در ایران هم با استقبال خوبی روبه‌رو شده است. رمانی که جنبه آموزشی آن بسیار به چشم می‌آید و تقریبا هر خواننده‌ای می‌تواند آن را مطالعه کند و چیزهایی از آن یاد بگیرد. سراسر کتاب را می‌توان شبیه جلسات روان‌درمانی در نظر گرفت که پیرامون موضوعات مختلف از جمله درمان ناامیدی شکل گرفته است.

رمان وقتی نیچه گریست به شکلی نوشته شده است که حتی اگر به روان‌درمانی، به فلسفه، رابطه درمانگر و بیمار، وسواس‌های فکری و مسائلی شبیه این علاقه نداشته باشید، می‌توانید آن را بخوانید و شیفته آن شوید. اما اگر به نیچه و فلسفه او و همچنین به روان‌درمانی علاقه دارید این کتاب برای شما شگفت‌انگیز خواهد بود.

در این کتاب برخی از اندیشه‌های مهم نیچه بازتاب داده شده است اما مسئله اصلی در آن درمان وسواس فکری است. وسواس فکری‌ای که هم بیمار – نیچه – و هم درمانگر – دکتر برویر – گرفتار آن هستند. وسواس فکری‌ای که ممکن است در زمینه‌های مختلف برای هر کسی پیش آید.

یکی از قسمت‌های جذاب کتاب، درگیر شدن دکتر برویر با نیچه برای درمان اوست. شخصیت قدرتمند نیچه کمک را قبول نمی‌کند. نگاه ترحم‌آمیز دکتر و نوازش‌های احساسی او را نمی‌پذیرد و به شدت نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد. از طرف دیگر، دکتر برویر دست از تلاش برای کمک به نیچه برنمیدارد، اما انگیزه‌های او چیست؟ چرا می‌خواهد بیماری را درمان کند که کمک قبول نمی‌کند؟ آیا دکتر برویر تلاش می‌کند به وظیفه پزشکی خود عمل کند یا قصد دارد به اقتدار خود بیفزاید؟ چیزی که واضح است تفاوت فکری نیچه و دکتر برویر است و این تفاوت فکری دلیل آغاز جنگی فکری میان آن‌هاست. بحث‌های نیچه و دکتر برویر پیرامون موضوع کمک کردن و مسائل دیگر مانند امید به زندگی، خودکشی، درگیری‌های ذهنی، حقیقت و… بسیار خواندنی است.

همان‌طور که اشاره شد، هر خواننده‌ای می‌تواند این رمان را بخواند و لذت ببرد اما برای درک عمیق‌تر کتاب لازم است اطلاعات مختصری درباره فلسفه نیچه، روان‌درمانی، فلسفه اگزیستانسیال و برخی از تحقیقات فروید داشته باشیم. مفهومی که آگاهی از آن برای درک بهتر این کتاب لازم است، مفهوم ابرانسان در فلسفه نیچه است.

جملاتی از متن کتاب وقتی نیچه گریست

امیدوارم زمانی برسد که هیچ مرد یا زنی، قربانی ضعف و بی‌مایگی آن دیگری نشود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۶)

بررسی بالینی برویر، دقیق و منظم بود. پس از شنیدن کلماتی که بیمار برای توصیف بیماری‌اش به کار می‌برد، به شکلی اصولی به بررسی هر علامت می‌پرداخت: این که علامت چطور آغاز شده، با گذشت زمان چه تغییری کرده و به اقدامات درمانی چه پاسخ‌هایی داده است. مرحله‌ی سوم کارش، بررسی کارکرد دستگاه‌های مختلف بدن بود که از سر، آغاز و به پا ختم می‌شد. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۹۵)

حقیقت، خود مقدس نیست. آن‌چه مقدس است، جست‌وجویی است که برای یافتن حقیقت خویش می‌کنیم! آیا کاری مقدس‌تر از خودشناسی سراغ دارید؟ (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۱۵)

من همیشه معتقد بوده‌ام که آخرین پاداش مرده، این است که دیگر نخواهد مرد! (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۱۷)

همان‌گونه که پوست، اجزایی چون استخوان‌ها، عضلات، روده‌ها و رگ‌های خونی را در برگرفته و آن‌ها را از دید انسانی مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بی‌قراری‌ها و هیجانات روحند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۲۸)

دستانش را بر هر دو شقیقه‌ی نیچه گذاشت و به آهستگی شروع به ماساژ تمامی سر و گردن کرد و به تدریج فشار دست‌ها را افزایش داد. بیشترین تمرکز را نقاطی قرار داد که با توجه به واکنش بیمار، از سایر جاها دردناک‌تر بود. همچنان که پیش می‌رفت، نیچه فریاد می‌زد و سرش را با عصبانیت تکان می‌داد. ولی برویر دست بردار نبود و آرام او را سر جایش نگه می‌داشت. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۹۷)

تصور می‌کنم هرچه بیشتر احساسات درونی‌ام را به زبان آورم، آرامش بیشتری پیدا می‌کنم. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۳۹)

نیچه سه بار با حرکت انگشت هوا را شکافت: «آیا بهتر نیست پیش از تولیدمثل، بیافرینیم و برازنده شویم؟ وظیفه‌ی ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پست‌تر. هیچ چیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند. اگر شهوت راه بر این تکامل می‌بندد، باید بر آن نیز چیره شد.» (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۲)

کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۳)

آنان که در پی حقیقتند، باید آرامش ذهن را ترک گویند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۵)

آیا از خود پرسیده‌اید چه کسانی ایمن، آسوده و همیشه خوش‌رو هستند؟ من پاسخ می‌دهم: تنها آن‌ها که فاقد روشن بینی‌اند: مردم عامی و کودکان. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۶)

بگذار از راهبی بودایی برایت بگویم که سال پیش در انگادین ملاقات کردم. زندگی محقری داشت. نیمی از ساعات بیداری‌اش را به تفکر می‌پرداخت و گاه هفته‌ها را بدون رد و بدل کردن کلامی با دیگران می‌گذراند. غذایش ساده بود: یک وعده در روز، هرچه گدایی کرده بود، گاه تنها یک سیب. ولی درباره‌ی آن سیب چنان می‌اندیشید که انگار از شدت قرمزی، پرآبی و تردی در حال ترکیدن است. در پایان روز، با شور و هیجان، در انتظار غذایش بود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۲۱)

داستایفسکی می‌نویسد چیزهایی هستند که نباید گفته شود، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هستند که نباید گفته شوند، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هستند که نباید حتی به خویش گفته شوند! (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۳۵)

هرکس باید میزان حقیقتی را که تاب می‌آورد، برگزیند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۹۵)

برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی‌مان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهینی – بی‌نیاز از حضور دیگری – زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم می‌شود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۹۸)

مردان بزرگ باید رنج بزرگ را تاب آورند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۴۱۹)

منابع: کافه بوک؛ ویکی پدیا


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فرکتال هنر گوناگون کتاب و مطالب خواندنی کسب و کار آنلاین سین راه زندگی طوفان واژه ها بی نام نمایندگی لپ تاپ ایسوس در کرج Teslamedia Becky