کتاب قیدار نوشته رضا امیرخانی از نشر افق را در بحبوحه سال های دانشجویی ام خوانده بودم، اما بعد از این همه سال دوباره هوس خواندن آن را کردم. با اینکه در تمام این سالها دیدگاهم نسبت به زندگی تغییر کرده بود، ولی در جستجوی جوانمردی گم شده این روزها بودم. مردانگی و مرام در نظرم نه فقط کمک به دیگران، بلکه بیشتر کمک به خود خلاصه می شود. با اینکه این کتاب به دنبال تعریف جدیدی از مردانگی جامعه امروز ماست، اما آن را از قبل تعریف شده یافتم.
امیرخانی سعی در ایجاد الگوسازی شخصیتی دارد، ولی خود به خوبی می داند که قهرمانش نه تنها انسانی جدیدی نیست، بلکه او دقیقاً همان شمایل آشنای پیامبران دینی را دارد. با اینکه در ظاهر داستان شخصیت اصلی در پی رویدادهایی که برایش رخ می دهد، به بینشی جدید دست می یابد، ولی بینش او بیشتر شبیه لوطی های بالا شهری است که خود را به ارزش های حاکم بر طبقه متوسط می چسباند. با این حال، امیر خانی در پرداخت این مورد بسیار هوشمندانه برخورد می کند. با اینکه من در پایان کتاب، توجهم به این اخلاقیات کتاب متمرکز نشد، ولی بیش از همه، غرق در روایت قصه گویی بسیار روان و گیرای او بودم.
این کتاب داستان مردی است از نو جوانمردی را زنده می کند که هدف نهایی اش گم نامی است. رضا امیرخانی این بار در کتاب دیگرش مردی به نام قِیدار را معرفی می کند که اهل تهران می باشد و صاحب گاراژ بزرگی است که افرادی را بسیاری را نان می دهد.
فضای داستان به دهه پنجاه و زمانهای قبل از انقلاب بر می گردد. قهرمان داستان با نامزدش شهلاجان که بسیار جوان تر از اوست به اصفهان سفر می کنند تا در قبرستان تخته فولاد و بر سر قبر پدر شهلا کسب اجازه کند (ازدواج با شهلاجان)، اما در طول مسیر با مرسدس کوپه کروک آلبالویی اش با یکی از کامیون هایش تصادف می کند و سفر ناتمام باقی می ماند. با این حادثه وقایع مختلفی در داستان شکل می گیرد که زندگی قهرمان داستان را متحول می کند.
رضا امیرخانی در ترسیم فرهنگ دهه 50 از طریق ادبیات آن روزگار موفق عمل می کند، طوری که خواننده به خوبی شمایل آن روزها و تیپ شخصیتهای آن را ترسیم می کند. داستان بسیار گیراست و امیرخانی با لحن طنز خواننده را تا پایان داستان با خود همراه می کند.
امیر خانی با واژه و اصطلاحات جالبی کتاب را روایت می کند که در گام نخست ممکن است برای خواننده کمی دشوار به نظر آید، ولی در ادامه خواننده به خوبی با داستان هماهنگ می شود. توصیفات جذاب در کنار پرداخت دقیق به جزئیات، نقطه موفقیت کار امیرخانی است.
کتاب 9 فصل دارد که در هر فصلش با حکایتی از زندگی قیدار روایت می شود، از ماجرای آشنا شدنش با شهلاجان گرفته تا اتفاقات مختلف و پایان زیبای کتاب. همچنین، هر نه فصل کتاب با همان شیوه گفتاری او و هم قطارانش، دارای تیتری جالب از یکی از ماشینهای گاراژ قهرمان داستان است.
کتاب قیدار از نشر افق را میتوانید از سایت فیدیبو دانلود کنید، همچنین اگر از گوش فرا دادن به داستان بیشتر از خواندن لذت می برید، خرید آنلاین نسخه کامل و یا خلاصه آن را در قالب کتاب صوتی پیشنهاد می دهیم.
کتاب های امیرخانی فارغ از موضوعات و دغدغههایش که سرانجامی چون توسل به دین ندارد، در قصه گویی فوق العاده قوی عمل می کنند. خواننده به طور یقین با داستان های او همراه می شود، زیرا نویسنده قلمی قوی دارد و در کشاکش اتفاقات کتاب، روایت داستانی را بسیار روان تعریف می کند.
در این میان، کتاب امیرخانی با تمسک به آئین پهلوانی و جوانمردی، سعی در ایدهآل سازی اخلاقیاتی دارد که آن را لازمه زمانه خود می داند. هر چه که قهرمان اصلی شمایلی پیامبرگونه به خود می گیرد، همانطور هم شخصیت از قبل تکامل یافته او برای خواننده واقعیت نمی یاید.
او که در ورای انسانیت گم شده این روزگار است و پیغام جوانمردی سر می دهد، خود بیش از هر فرد دیگری تنها در ظواهر غرق می شود. لوطی که از دل گذشته بیرون کشیده شده و این بار نه با فرهنگ کوچه بازاری، بلکه با اخلاقیات دینی، تلاش در تعریف دوباره انسان زمانه خود دارد.
منبع: فیدیبو
درباره این سایت